با امید و اشتیاق به آینده نگاه می کنم.

ممکن است تسلیم شوم زیرا نمی توانم اوضاع را برای خودم بهتر کنم.

وقتی همه چیز بد پیش می رود، دانستن اینکه اوضاع نمی تواند برای همیشه به همین شکل بمانند، به من کمک می کند.

نمی توانم تصور کنم که زندگی من 10 سال دیگر چگونه خواهد بود.

فرصت کافی برای به سرانجام رساندن مهمترین خواسته و اهداف زندگی ام را دارم.

انتظار دارم در آینده در پیشبرد مهمترین دغدغه های زندگی ام موفق باشم.

آینده ام به نظرم تاریک می آید.

فکر می کنم بتوانم بیشتر از میانگین افراد جامعه، در زندگی پیش رویم موفقیت بدست آورم.

تا امروز در زندگی فرصت های خوبی نداشته ام، و دلیلی هم نمی بینم که در آینده چنین فرصت هایی نصیبم شود.

تجربیات گذشته، به خوبی من را برای آینده ام آماده کرده است.

آنچه پیش رویم می بینم بدبختی روی بدبختی است.

من انتظار ندارم آنچه را که واقعا می خواهم به دست بیاورم.

فکر می کنم در آینده از چیزی که امروز هستم خوشحال تر خواهم بود.

مسائل آنطور که من می خواهم پیش نمی روند.

به آینده ام اطمینان دارم.

من هرگز به آنچه می خواهم نمی رسم، پس احمقانه است که چیزی بخواهم.

خیلی بعید است که در آینده به رضایتی واقعی دست یابم.

آینده برای من مبهم و نامشخص به نظر می رسد.

در نگاه به آینده می توانم بیشتر منتظر روزهای خوب باشم تا بد.

تلاش برای به دست آوردن چیزی که می‌خواهم، در انتها بی فایده است زیرا احتمالاً به آن نخواهم رسید.